برندهای موفقی که نام های ضعیفی دارند!

دوستی دارم به اسم محمد رشیدی، سال 86 وبسایتی رو پایه گذاری کرد به نام ksna، کِی اِس اِن اِی البته خودش بهش میگفت کائِسنا! سایت خوبی بود که تونست در سال 2010، جایزه جهانی جوانان سازمان ملل در شاخه دانش برای همگان رو دریافت بکنه. سایت موفق و خوبی بود اما نام خوبی نداشت. افراد زیادی بارها بهش گفته بودند”محمد، اسم این سایت رو عوض کن!”   اما محمد دست بردار نبود و یک پاسخ همیشگی داشت در دفاع از این نام عجیب و غریب، میگفت: “نام مهم نیست، محصول من اگر عالی باشه، با هر نامی میتونه موفق بشه!”

بی ام و bmw، برندی خوب با نامی ضعیف

الگوهای بد! فکر میکنم محمد رشیدی، از برندهایی مثل IBM و BMW الگو برداری کرده و با حروف اول چهار کلمه، به نام ksna رسیده! نام های مخففی که ناچاریم حرف به حرف بخوانیمشان، نام های ضعیفی هستند. اما مگر می شود برند بزرگی چون BMW با این جایگاه متعالی در میان برندهای خودرویی دنیا، الگوی نامناسبی در برندسازی باشد؟ بله، همه برندهای موفق درست مثل همه آدم های موفق اشتباهاتی هم دارند. برندهای موفق، بدون اشتباه نیستند، بلکه برندهایی هستند که اثر مثبت تصمیم های درستشان، از اثر منفی تصمیم های نادرستشان بیشتر و قوی تر بوده است. شاید اگر در تصمیم گیری در مورد نام برند هم موفق تر عمل می کردند امروز کمی موفق تر بودند. در مجموع در الگوگیری از موفق ترین برندهای دنیا هم نباید چشم بسته عمل کنیم. حتی در مورد الگوگیری از اقدامات درست برندهای موفق نیز نباید چشم بسته بود، گاهی تقلید از حرکتی که به افزایش موفقیت یک برند منجر می شود، ممکن است برای برند شما بی اثر بوده و یا تبعات منفی داشته باشد. برای الگوگیری صحیح باید به تفاوت های برند خودمان با برند الگو اشراف داشته و بعد از فکر و تحلیل کافی تصمیم گیری کنیم.

BMW مخفف Bayerische Motoren Werke است، مخففی که حرف به حرف تلفظ می شود؛ بی اِم دبلیو. FIAT مخفف Fabbrica Italiana Automobili Torino است اما حرف به حرف تلفظ نمی شود؛ بلکه فیات خوانده می شود. نام های مخففی مثل فیات و ناجا که که به صورت یک کلمه عادی تلفظ می شوند، به لحاظ مخفف بودنشان ضعفی ندارند.

HP هم نمونه دیگری است، هیولت و پاکارد، دو موسس شرکت HP که از حرف اول نامشان برای نام گذاری برند مشترکشان بهره برده اند، برای آنکه تصمیم بگیرند اولین حرف H باشد و یا P با یک سکه شیر یا خط کرده اند. علاوه بر آنکه مخفف است، زیادی هم کوتاست، نام دو حرفی، نام آسیب پذیری است و ممکن است با بسیاری از اختصارات در دانش های مختلف اشتباه گرفته شود. بدتر از این دو آنکه شیوه انتخاب نام با شیر و خط بوده، نمی توان گفت چون برندی به بزرگی HP است، شیوه شیر یا خط، شیوه خوبی برای الگوگیری است.

HP، BMW، IBM و بسیاری برندهای دیگری که نام های مساله دار دارند، در میدان عمل به خوبی درخشیده اند. اما چرا؟ چون برند خوب، ناشی از نامگذاری خوب نیست. نام صرفا یک عامل است در میان صدها عامل دیگر. ممکن است برندی در نام ضعف داشته باشد اما در سایر عوامل آنقدر قوی باشد که ضعف نام به چشم نیاید. همانطور که ممکن است برندی با نامی فوق العاده خوب به بازار معرفی شود اما در سایر عوامل آنقدر ضعیف باشد که پس از مدتی به فراموشی سپرده شود.

مهرماه 94، محمد رشیدی بالاخره از نام ksna گذشت و نام Faranesh را به جای آن انتخاب نمود. یکی از موفق ترین وبسایت های آموزشی کشور


در رابطه با مطلب فوق، نظری در صفحه اینستاگرام نامی نیک درج شد که در مطلب بعدی به آن پاسخ داده شده است. مطالعه بفرمایید: چرا آدیداس در نام برند موفق تر از BMW است؟

1 نظر

دیدگاهتان را بنویسید