برندسازی شخصی دکتر روحانی با کلید بنفش

برندسازی شخصی دکتر روحانی با رنگ بنفش و کلید دوست عزیزی با ارسال نظر پرسیده اند: آقای توکلی، من یک خبری خواندم در مورد تجربه موفق در برندسازی سیاسی، اینکه دکتر آشنا تونستن با طرح کلید و رنگ بنفش در موفقیت دکتر روحانی در انتخابات سهیم بشن.
سوالی که دارم اینه که چطور میشه از این مساله درس گرفت و ازش در برند سازی الگوبرداری کرد؟

حمید توکلی: نامزدهای ریاست جمهوری به طور معمول افرادی میانسال هستند. به همین جهت میانسالان و بزرگسالان آنها را بیشتر شناخته و مسئولیت های سابقشان را به خاطر می آورند تا جایی که بسیاری از آنها همان زمانی که ترکیب نامزدها مشخص می شود، نامزد مطلوب را برگزیده و کمتر تحت تاثیر فعالیت های انتخاباتی قرار میگیرند. اما جوانان شناخت زیادی از نامزدها نداشته و ناچارند برای انتخاب صحیح به تحقیق روی آورند. به همین علت نامزدهای محترم در تبلیغات انتخاباتی بر جوانان تمرکز می کنند. چرا که آنها انعطاف پذیری بیشتری در انتخاب داشته و حتی احتمال دارد بسته به شرایط موجود تا پیش از رای دادن چند بار نامزد مورد انتخابشان را تغییر دهند. همینطور به نظر می رسد که جوانان نسبت به میانسالان بیشتر تحت تاثیر شعارها و برنامه ها قرار دارند چون نگاه آنها به سمت آینده است اما میانسالان بیشتر به گذشته نامزدها تکیه کرده و به شعارها و برنامه ها اعتماد کمتری دارند. به طور معمول طرح هایی چون انتخاب رنگ برای جلب نظر جوانان طراحی و اجرا می شوند.

انتخاب رنگ دو مزیت عمده برای دکتر روحانی ایجاد کرد:
1برندسازی شخصی دکتر روحانی. نمایش میزان احتمال رای آوری: زمانی که فردی برای خرید لپ تاپ اقدام می کند، به راحتی می تواند از میان برندهای موجود یکی را انتخاب کرده و خریدش را انجام دهد اما انتخاب رئیس جمهور یک انتخاب جمعی است؛ یعنی افراد می دانند که نامزد مورد نظر آنها الزاما رئیس جمهور نشده و کسی رئیس جمهور می شود که مورد نظر اکثریت مردم باشد. به همین علت در انتخابات ریاست جمهوری، مردم با جدیت بیشتری تلاش می کنند که آرای سایرین را به سمت نامزد مورد نظر خود جلب نمایند، همچنین بسیار مایلند که از روی شواهد مختلف نتایج انتخابات را پیش بینی کرده و طوری رای دهند که به اصطلاح رای شان نسوزد. در نتیجه گاهی اشخاص از آنجاییکه پیش بینی می کنند نامزد مطلوبشان فرصت ناچیزی برای پیروزی دارد، از میان دو یا سه نفری که احتمال پیروزی بیشتری دارند یکی را انتخاب می کنند. بنابراین اینکه نامزدها تلاش کنند از طریق راههای مختلف به مردم نشان دهند احتمال پیروزی آنها بسیار زیاد است در نتایج انتخابات تاثیر چشمگیری خواهد داشت. یکی از این راهها انتخاب رنگ مشخص است، با این ابزار آنها می توانند احتمال بالای رای آوری خود را به نمایش بگذارند.

2رنگ در برندسازی شخصی. توصیه ی کلامی بدون کلام: هرچند مردم دوست دارند که سایرین را به سمت نامزد مطلوبشان بکشانند اما با محدودیت هایی در این زمینه مواجه اند، مثلا برخی به علت آنکه نمی خواهند وارد بحث و جدل شوند از توصیه ی نامزد مورد نظرشان صرف نظر می کنند. اما افرادی که هیچ ترسی از شروع گفتگو با دیگران و بحث در مورد انتخابات ندارند نیز با محدودیت هایی رو به رو هستند، چراکه ممکن است نامزد مورد نظر را صرفا به دوستان و اهل فامیل توصیه کنند. استفاده از رنگ به عنوان ابزاری برای انتقال پیام این امکان را به همه ی افراد می دهد که به راحتی بدون آنکه حتی سخنی به زبان بیاورند به دیگران در مورد نامزد مورد نظر توصیه نمایند. آنها با لباس رنگی شان در خیابان ها قدم می زنند، در ساعاتی که فعالیت های تبلیغاتی ممنوع است نیز همان لباس را بر تن داشته و با همان لباس به پای صندوق های رای می روند.

میزان اثربخشی کلید و رنگ بنفش چقدر بوده است؟
روحانی، هاشمی رفسنجانی و خاتمیوقتی یک نامزد به عنوان یک برند شخصی مورد انتخاب قرار گرفته و پیروز می شود بسیار مهم است که بدانیم نه یک عامل بلکه مجموعه ای از عوامل دست به دست هم داده و زمینه ساز پیروزی شده اند. زمانی میتوان میزان اثربخشی کلید و رنگ بنفش در پیروزی دکتر روحانی را بهتر ارزیابی کرد که در کنار سایر عوامل پیروزی قرار بگیرد. به طور معمول آن عاملی موثرتر است که دست نیافتنی تر باشد. همه ی نامزدهای محترم ریاست جمهوری می توانستند صاحب کلید و یا چیزی مثل آن باشند، همه ی این عزیزان می توانستند از رنگ بنفش یا رنگ دیگری استفاده کنند و استفاده از این دو عامل برای آنها بسیار ساده و دست یافتنی بود؛ اما آیا همه ی آنها می توانستند حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی و حجت الاسلام خاتمی را جلب نمایند؟

اینگونه طرح ها اثربخش هستند اما نباید فراموش کنیم که مهمترین عامل پیروزی دکتر روحانی، طرز تفکر، بیانات و نحوه ی عملکرد ایشان از ابتدای عمر تا انتخابات است. این کلیدی ترین عامل پیروزی هر رئیس جمهور می باشد. ساده به نظر می رسد اما این همان عاملی است که زمینه ساز دست یابی به عوامل دست نیافتنی تر است.

دکتر روحانی و هاشمی رفسنجانیدر نهایت اگر می خواهیم از پیروزی دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری درسی گرفته و از آن در برندسازی بهره ببریم بهترین کار این است که ببینیم ایشان از ابتدای عمر تا امروز چگونه فکر کرده و چگونه عمل کرده اند. اشتباه است اگر برای بررسی عوامل پیروزی فقط به اتفاقات دو ماه قبل از انتخابات فکر کنیم. هیچ پیروزی ای یک شبه اتفاق نمی افتد. شاید اگر از خود ایشان سوال شود که مهمترین عامل پیروزی شما چه بوده است، بگویند نحوه ی تربیت بنده در دوران کودکی مهمترین عامل پیروزی ام در تمام مراحل زندگی بوده است.

مطالعه بفرمایید:

30 نظر

  1. بدیعی

    تا به حال به این قضیه فکر نکرده بودم، بعضی برندها استفاده میشن تا عملا به دیگران نمایش داده بشن، مثلا برندهای پوشاک و این کار رو براشون راحت میکنه و فکر میکنم دیگه نیازی به برندسازی نداشته باشن، درست میگم آقای توکلی؟

  2. سلام
    خیلی منطقی و عالی به موضوع نگاه شده است.
    ضمن قبول بخش های زیادی از مطلب شما، براساس مطالعات و تجارب 20 ساله ام می خواهم اضافه کنم که موفقیت در بیشتر موقعیت های ایران از جمله در فضای سیاست و ریاست، بیشتر اتفاقی و لحظه ای است و نه برنامه ریزی شده. یعنی موفقیت حسن روحانی، محمود احمدی نژاد، خاتمی بیشتر یک پدیده اتفاقی است و نه یک نگرش و باور دراز مدت اجتماعی.
    اما معتقدم می توان با فعالیت برندینگ برای یک شخصیت سیاسی در یک دوره 6 تا 10 ساله او را با برنامه ریزی دقیق به ریاست جمهوری رساند. ولی تا کنون در ایران چنین کاری انجام نشده است.

    • سلام جناب رستمی عزیز
      نظر شما کاملا درست است و بنده میدانستم به خاطر کمبود اطلاعاتم در حوزه سیاست نمی توانم مطلب بی نقصی در این مورد بنویسم.
      با وجود آنکه برنامه ریزی دقیق ِ دراز مدتی توسط احزاب برای پیروزی یک نامزد خاص انجام نشده است اما باید در نظر گرفت که اشخاصی چون دکتر روحانی، دکتر احمدی نژاد و حجت الاسلام خاتمی لااقل خودشان به طور شخصی برای رسیدن به موقعیتی عالی در نظام چشم اندازهایی داشته اند و همین چشم انداز باعث شده در موقعیت های مختلف خود را بهتر نشان دهند.
      پیروز و پایدار باشید.

      • سيدمحمد جواهری

        باسلام و تشکر
        جدا از این نگاه سیاسی ، شاید داشتن یک نگاه برندینگ جدید به این مقوله خالی از لطف نباشد. حرف شما صحیح است که رای آوردن هر فرد در انتخابات به عقبه ی 🙂 آنها بر میگردد. اما شاید بد نباشد اینگونه ببینیم که چطور میشود این عقبه و عقاید را به شیوه صحیح به مخاطب – در مدت کوتاه- منتقل کرد. مثلا در مقایسه ببینیم از این 7-8 کاندید کدامیک توانست این عقبه را بدرستی در ذهن مخاطب روشن کند. فردی مثل قالیباف یا رضایی شناخته تر بودن یا روحانی؟ ایا رضایی موفق بود در منتقل کردن پیام خود یا نه؟ روحانی چی؟ اقای جلیلی چطور؟
        با نگاه دقیق به فیلم های این بزرگواران میتوان این انتقال برند -تداعیات- را به دقت موشکافی کرد. در روزهای پایانی تبلیغات اسم اقای روحانی با اقای هاشمی گره خورده بود. از ابتدا اینگونه نبود. ایا این نتیجه درست برندسازی ایشان نبود؟ ایا با شنیدن اسم اقای جلیلی هم تداعیات مشترکی پیش نمیامد؟ در مورد قالیباف چی؟ ایا همگان به یک تداعی مشترک میرسند؟ ایا ایشان در ساخت این برند موفق بود؟ یا بقیه افراد
        ببخشید طولانی شد.

        • سلام جناب جواهری عزیز
          در مورد اینکه چه کسانی در ساخت برند موفق تر بودند نمی توان به راحتی نظر داد اما باید بدانیم که الزاما کسی که در انتخابات پیروز شده، برندسازی بهتری انجام نداده است.
          به عنوان مثال آقای مهندس غرضی در برندسازی موفق بود اما کمترین رای را آورد.

          آقای دکتر جلیلی از دید بنده در برندسازی موفق بود و توانست خودش را آنچه که هست به نمایش گذاشته و طرفدارانش را جمع کند.
          نامزدهای زیادی در برندسازی موفق بودند اما انتخاب نشدند. چرا؟
          اگر شما از بین برندهای گوشی موبایل، نوکیا را انتخاب کنید و اکثر افراد نیز مثل شما نوکیا بخرند نمی توان گفت که اپل یا سامسونگ در برندسازی به موفقیت نوکیا نبوده اند. بلکه صرفا می توان گفت اپل و سامسونگ در میزان فروش از نوکیا عقب مانده اند.
          پیروز و پایدار باشید.

          • سيدمحمد جواهری

            با سلام و تشکر
            بله قطعا همین طور است. مورد نظر بنده هم این نبوده که موفقیت و پیروزی نشانه ی برند قویتر است. مبحث در مورد انتقال درست تداعیات و برندسازی بود. و گفتم که میشود از این منظر هم بین کاندیدا مقایسه کرد. با مثال هایی که از کاندیدا زدید کاملا موافقم. اتفاقا بندسازی دقیق اقای جلیل ، باعث شد که رای نیارن!
            نکته ی دیگه ای که جای تامل داره. علاوه بر قدرت برند، سرعت برند است. چه کسی در کوتاهترین زمان توانست شخصیت سازی کند. برند اقای قالیباف سالها بود که در حال ساختن شده بودن. اما برند جناب غرضی طی دو هفته و حتی برند روحانی هم طی دو هفته ساخته شد
            این طور نیست؟

          • سلام جناب جواهری عزیز
            البته بنده کارشناس سیاسی نیستم اما تصور میکنم می توان علت موفقیت مهندس غرضی را موارد زیر دانست:

            تمرکز، تمایز، شفافیت

            تمرکز:
            فردی چون دکتر قالیباف در مورد همه چیز صحبت می کرد البته چنین کاری برای یک نامزد ریاست جمهوری دور از انتظار نیست اما نقطه تمرکز مهندس غرضی از همه ی نامزدهای دیگر روشن تر بود، ایشان می خواستند تورم را کاهش داده و برای انتخاب استاندارها، انتخابات برگزار کنند. فکر میکنم میزان تمرکز آنقدر زیاد بود که مردم ما تا 10 سال دیگر هم اگر اسم مهندس غرضی را بشنوند یاد دولت ضد تورم بیافتند.

            تمایز: برخی افراد دکتر قالیباف رو با دکتر رضایی – دکتر روحانی رو با دکتر عارف و دکتر جلیلی رو با دکتر ولایتی مقایسه میکردند. اما مهندس غرضی تقریبا قابل مقایسه با نامزد دیگری نبود چون تمایز جدی در رفتار و گفتارش دیده می شد.

            شفافیت: دکتر جلیلی بسیار کلی و غیرشفاف صحبت می کرد طوری که اگر عملکرد گذشته ی ایشان نبود بسیاری از افراد منظورش را متوجه نمی شدند. درست در نقطه مقابل ایشان مهندس غرضی وجود داشت که بسیار ساده و شفاف صحبت می کرد تا مردم عادی حرفش را متوجه شوند.

            در مورد دکتر روحانی مساله ساده تر است، ایشان رشد زیادی داشتند چون مورد حمایت اشخاصی بودند که عملکرد و گذشته روشنی نزد مردم داشتند. چنانچه آیت الله رفسنجانی و حجت الاسلام خاتمی از فرد دیگری حمایت می کردند به احتمال زیاد امروز شخص دیگری رئیس جمهور ما بود اما همانطور که عرض کردم دلیل اصلی جلب حمایت، شخص دکتر روحانی بوده است چراکه چنین حمایت هایی را نمی توان به طور شانسی به دست آورد.

            از اونجاییکه صحبت اصلی ما سیاست نیست از ذکر برخی جزئیات که در شکست برخی نامزدها موثر بود صرف نظر میکنم.

            پیروز و پایدار باشید.

  3. Pingback: هفـت نکتـه در انتخـاب نـام فـرزنـد

  4. Pingback: چرا ظریف فیس بوک را برگزید؟ : گذارنیوز

دیدگاهتان را بنویسید